همکارم گفت: شما هر روز این آقارو که میبینی، فقط یه سلام میدی؛ رد میشی؛ امروز باهاش گرم گرفتی و خوش و بش هم کردی و حتی روبوسی هم کردی! از جایی اومده؟ جایی قراره بره؟ گفتم: نه اما شما چیزی را که من میدانم، نمیدانید؛ یه ساعت دیگه معلوم نیست ایشان یا هر کس دیگری، عمرش به این دنیا باشد یا نباشد و فردا دوباره اونو همینجا ببینم یا نبینم.
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.