شاید فردایی نباشد

همکارم گفت: شما هر روز این آقارو که می‌بینی، فقط یه سلام می‌دی؛ رد می‌شی؛ امروز باهاش گرم گرفتی و خوش و بش هم کردی و حتی روبوسی هم کردی! از جایی اومده؟ جایی قراره بره؟ گفتم: نه اما شما چیزی را که من می‌دانم، نمی‌دانید؛ یه ساعت دیگه معلوم نیست ایشان یا هر کس دیگری، عمرش به این دنیا باشد یا نباشد و فردا دوباره اونو همینجا ببینم یا نبینم.